معنی مری استور

حل جدول

مری استور

بازیگر فیلم روز تعطیل

لغت نامه دهخدا

استور

استور. [اُ] (اِ). ستور. (زمخشری).چارپا. چاروا. (انجمن آرا). هر چهارپایه را گویند عموماً و اسب و استر را خصوصاً. (برهان):
تا چند ازین استور تن کو کاه و جو خواهد ز من.
بر چرخ راه کهکشان از بهر او پرکاه شد.
مولوی (کلیات شمس ج 2 ص 12).

استور. [اُ] (اِ) مؤلف مؤیدالفضلاء گوید: استور بالضم، یعنی دستور. کذا فی الغنیه. معنی آن صاحب دست و مسند و آنکه [در] جمله ٔ امور برو اعتماد کنند و نیز به معنی دستوری و حجت و اجازت - انتهی. و این صورت و معنی آن بر اساسی نیست، و دستور را استور خوانده اند.

استور. [اِ] (اِخ) نام خانواده ای بسیار معروف از اشراف سوئد. برجسته ترین افراد این خاندان عبارتند از:
1- استن گوستافسن معروف به استن استور اوّل (1440-1503 م.). وی در سال 1464 م. به اسقف کتیل کارلسن داسا در راه غلبه ٔ بر کریستیان اول پادشاه دانمارک مساعدت بسیار کرد و با کمال مهارت روستائیان را بسربازی ترغیب کرد و از این رو شهرت یافت. در سنه ٔ 1470 وی یکی از پیشوایان ملی سوئد محسوب میشد و تا آنگاه اریک کارلسن داسا، کریستیان سلطان دانمارک را شکست داده و به اوج شهرت و اهمیت رسیده بود. بعد از گذشته شدن کارل کنت سن معروف بشارل هشتم استور را به نیابت سلطنت کشور سوئد انتخاب کردند. وی از تاریخ 1470 تا 1497 صفات برجسته و تدابیر مؤثره ٔ یک مرد سیاسی را از خود بروز داد. در سال 1471 باز در جنگ برونکب یارگ بر کریستیان اول غالب آمده و موقع خود را در سوئد بیش از پیش مستحکم و استوار ساخت. در سنه ٔ 1483 به اعتراف و تصدیق سلطنت هانس مجبور شد و بزحمت خود را تا رسیدن وی (1497) بسوئد حفظ کرد و در همین اوقات پایه ٔ استقلال او در اثر جنگ با روسیه متزلزل شد ولی باز با الحاق اُلاند بسوئد وضع او بهبود یافت. پس از حوادث سنه ٔ 1500 و شکست هولناک هانس، استور را دوباره به نیابت سلطنت انتخاب کردند و او تا پایان زندگانی در این مقام ببود. وی پس از اخراج دانمارکی ها از سوئد قانون و نظامنامه ٔ پذیرفتن دهقانان و کارگران را بعضویت مجلس مبعوثان وضع کرد. مؤسس دانشگاه اوپسالا و موجد فن ّ چاپ در سوئد هم او بود.
2- استور (اسوانت نیلسن). در سال 1482 م. سمت سناتور داشت و یکی از اشراف و نجبائیست که با مخالفت خود با استن استور اول فتوحات سلطان هانس را در سوئد تسهیل کرد ولی باز بعدها با استن استور اول آشتی کرد و به نیابت و جانشینی وی نایل شد (21 ژانویه ٔ 1504). از نظر برجستگی شخصیت و نبوغ اسوانت استور محققاً از سلف خود کمتر نبود. متانت و قدرت استور اول در وی هم مشاهده میشد و او هم مانند سلف خویش در سنوات اخیر از زندگی بشدت علاقمند بوطن خود بود و از زیر بار سیادت دانمارک شانه خالی می کرد ولی در سنه ٔ 1512 ناگاه در کاخ وستراس درگذشت.
3- استور (استن) (1492- 1520 م.). وی بنام استن استور اصغر معروف شده و پسر اسوانت است. او بعد از پدر از طرف اکثریت طبقه ٔ دوم از اهالی (که خود در اقلیت بودند) به نیابت سلطنت انتخاب شدو این اقدام علی رغم رقیب اشرافی دیگر وی که موسوم به اریک تروله بود عملی گردید و از این رو آتش نفرتی غیرقابل انطفاء در بین دو خانواده روشن گشت. در سنه ٔ 1513 م. یعقوب اولفسن قسیس سالخورده ٔ اپسالا بنفع گوستاف تروله پسر اریک استعفا داد و در نتیجه محفل روحانی سوئد اریک را برای مسند قسیسی برگزید و نایب السلطنه با توصیه نامه ای وی را نزد پاپ فرستاد مشروط بر اینکه احترامات فائقه بنیابت سلطنت را همیشه منظور و مرعی دارد ولی متأسفانه این دو جوان مستبد و پرمدعا (تروله 27 سال و استور فقط 23 سال داشت) که بالاترین اقتدار و تسلط دینی و دنیائی را در دست داشتند فقط بدامن زدن آتش فتنه و نزاع در بین دو خانواده پرداخته از راه فلاح و صلاح منحرف گشتند چنانکه تروله بعد از مراجعت از روم بمقام نیابت سلطنت لازمه ٔ احترام را قائل نشد و کار را از بی اعتنائی بدرجه ٔ تحقیر کشانیده و با کریستیان دوم پادشاه دانمارک عقد مودت و اتحاد بسته از او برای سرکوبی استور استمداد کرد. کریستیان هم با کمال شتاب بیاری قسیس بزرگ شتافت ولی استور خود را نباخت و باز کار را از پیش برد و وی را درقلعه ای واقع در جوار استاکه محاصره کرد و در همین اثنا نیروی امدادی دانمارکیها برای محافظت و یاری قسیس وارد شد (1516 م.) معالوصف استور نه تنها کریستیان دوم را نزدیک ودلا شکست داد بلکه شهر استاکه را باخاک یکسان و قسیس را در مناستر واقع در قرب وستراس محبوس ساخت و در این حال یک ریکسمته یعنی مجلس ملی در استکهلم منعقد گشت و همه متفق القول گفتند هرگز سوئد تروله را بعنوان یک قسیس نخواهد پذیرفت زیرا او بنای منازعه با نایب السلطنه را گذاشته و راه دشمنان را بوطن باز کرده است و در عین حال بجنگ دانمارک ادامه دادند. در یک روز بسیار گرم تابستانی سال 1518 م.کریستیان دوم با دسته های کشتی برابر استکهلم ظاهر شد و لشکریان او بساحل درآمدند لیکن کاری از پیش نبردند. استن استور مقابل برانکیرکا آنان را از پا درآورد. در این اثنا از طرف پاپ بمنظور میانجیگری بین دو کشور سفیری موسوم به آرسیم بولدوس بشهر آربوگا آمد ولی نتیجه نبخشید (دسامبر1518). در سال 1520 باز کریستیان با یک لشکر منظم بسوئد حمله کرد این بار سفیر نامه ٔ استور را هم از طرف پاپ آورده بود، دلاوران در جوار شهر بورگه روند و ساحل دریاچه ٔ آروندن صف آرائی کردند (19 ژانویه). در ابتدای کارزار استور هدف تیری واقع شد. گرچه روستائیان که در گرد وی بودند بجنگلها و کوههای نواحی تیودن متفرق شده نومیدانه حرکت مذبوحی میکردند لیکن این سودا سودی نداد، زخم نائب السلطنه مهلک بود سوار مرکب با عجله و شتاب فرار میکرد که شاید خود را باستکهلم برساند اما اجل مهلت ندادو روی یخهای دریاچه ٔ مالار جان به جان آفرین تسلیم کرد. درین هنگام دو روز مانده بود که 27 سالش تمام شود.


مری

مری ٔ. [م ُ](ع ص) ریاکننده. رجوع به مری شود.

مری. [م ُ](از ع، ص) ریاکننده:
من بپرسم کز کجایی هی مری
تو بگویی نه ز بلخ و نز هری.
مولوی(مثنوی چ نیکلسون دفتر6 ص 314).
و رجوع به مری ٔ شود.

مری ٔ. [م َ](ع ص) رجل مری ٔ؛ مرد با مروت و مردمی.(منتهی الارب)(از اقرب الموارد). || کلأ مری ٔ، گیاه گوارنده.(منتهی الارب). گیاه غیر وخیم و مطلوب.(از اقرب الموارد). طعام مری ٔ، طعام گوارنده.(منتهی الارب). || طعام مری ٔ هنی ٔ؛ طعام گوارنده و خوش عاقبت.(از تاج العروس). || آب گوارنده.(دهار).
- هنیئاً مریئاً، گوارنده باد. هنیاً مریاً.(از اقرب الموارد). دعایی است برای خورنده و نوشنده(و نصب آنها بنابراین است که صفت جای موصوف را - که مصدر است - گرفته).(از اقرب الموارد).

مری. [م َ / م ِ](از ع، اِ) مری ٔ. گلوسرخ. راه گذر طعام و آب به معده. گلوی سرخ. سرخ روده. سرخ نای. لوله ٔ طویلی است عضلانی غشایی که از حلق شروع می شود و به معده ختم می گردد و یکی از قسمتهای لوله ٔ گوارش است. مری به شکل مجرایی است که از گردن و سینه عبور می کند و از سوراخ مخصوص به خود که بلافاصله در جلو سوراخ حجاب حاجزی آورتا است از پرده حجاب حاجز می گذرد و پس از سیر 2 تا 4 سانتی متر در شکم به معده مربوط می شود. قسمت فوقانی مری عضله ای است از نوع عضلات مخطط و در بقیه دارای الیاف عضلانی صاف است. طول مری 25 سانتی متر است و فاصله ٔ انتهای فوقانی مری تا قوسهای دندانی 13 سانتی متر می باشد مری از دو طبقه ٔعضلانی(یکی الیاف عضلانی طولی در خارج و دیگر الیاف عضلانی حلقوی در داخل) و نسج زیر مخاطی که طبقه ٔ درونی است ساخته شده است. مری قابل اتساع است. در گردن در عقب قصبهالریه و جلو ستون فقرات واقع شده است و درسینه عقب کیسه ٔ قلب قرار دارد بطوری که کیسه ٔ قلب در جلو مری بن بست ها او را بوجود می آورد و به هنگام ورم این کیسه عسرالبلع تولید می شود. مری در سینه با شریان آورتا(آئورت) مجاور است. و رجوع به مری ٔ شود.

مری. [م ُرْ را](ع ن تف) مؤنث اَمرّ. تلختر. رجوع به اَمرّ شود.

فارسی به عربی

مری

جرعه، مری، مریی

عربی به فارسی

مری

مری , سرخ نای

فرهنگ عمید

استور

ستور۱

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

استور

چارپا، چهار پا، عموماًاسب واستر راخصوصاً

فرهنگ معین

مری

(اِفا.) ریاکننده، (ص.) گوارا. [خوانش: (مُ) [ع. مری ء]]

معادل ابجد

مری استور

917

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری